ما برگهای زردیم افتاده بر سر هم

ما برگهای زردیم، افتاده بر سر هم
در قتلگاهِ پاییز، نتوان شمرد ما را
دیدگاه ها (۱)

باید یک مکانی باشد!هر مکانی...حتی یک مکان خیالی!تا بتوانیم ب...

مگر جانی که هر گه آمدی ناگه برون رفتی؟مگر عمری که هر گه می‌ر...

چند زیر آسمان آوازِ تنهایی برآریدر دل گنبد، صدا، جز نقش پیچی...

پاییز ثانیه به ثانیه می گذرد.زندگی زیباتر می شود.به شرطی که ...

دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کردتکیه بر عهد تو و باد صبا نت...

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط