صبح است و غزلخوان شده قمری به ترانه

صبح است و غزلخوان شده قُمری به ترانه
خورشید طلوع کرده به هر کوی و کرانه
گر بخت شود یار تو، امروز بهشت است
کِامروز خدا بخت تو را خوب نوشت َ است
دیدگاه ها (۱)

یکی هم بودکه برای برادرشهم خواهر بودهم برادرهم مادر ...

عصرها وقتی خیالت می نشیند پیش منچای می ریزم برایت ...اشک ح...

سخت است اگر از همه هی دست بگیریاما همه دائم به دلت پا زده با...

بی تکلیف مانده،چهارشنبه ای که نمی داند،چه قدر، دوست داشتنت ر...

صبح یعنی زندگی، یعنی عشقآنگاه که تو در سرزمینی دیگر خورشید چ...

دو سال پیش توی سیو مسیج تلگرامم اول پاییز نوشته بودم :«امروز...

خدا، صدای من را بشنو، در این سکوت عمیق، گام می‌زنم گم‌شده،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط