گیسو بتکان دختر زیبای غزلها

گیسو بتِکان دختر زیبای غزلها
آب از سر من رفته و دیگر چه حجابی؟

دیشب زدم از خواجه پی هر دوی مان فال
می گفت:«حلال است به ایام شبابی»

زندان اگر آغوش تو، سلول تو بازوست
به به... که چه بندی، چه قرنطینه ی نابی
دیدگاه ها (۱)

یک شهر را دیوانه با پیراهنت کردیلیلا! چرا پیراهنِ زیبا تنت ک...

تا صبح گریه میکنم و غنچه میدهند گل هایِ ریزِ صورتیِ روی بالش...

نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتماذان گفتند و من کاری ن...

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کندهر دلی را روزگاری عشق و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط