شازدِهـ کوچولو پُرسید : غَمگینـ تَر از اینکِهـ بیایـ و کَسیـ از اومَدنتـ خوشحالـ نَشِهـ چیِهـ؟ روباهـ گفتـ : [بریـ و کَسیـ متوجِهـ رَفتنتـ نَشِهـ]