خاطره ی بی بی سکینه مادر شهید علی شفیعی از حاج قاسم سلیما
خاطره ی بی بی سکینه مادر شهید علی شفیعی از حاج قاسم سلیمانی
مادر شهید : ساعت دو نصفه شب تلفن منزل زنگ خورد با ناراحتی گفتم کیه این وقت شب تماس گرفته
حاج قاسم : منم قاسم دل تنگ شده بودم برایت از کربلا تماس گرفتم ، نایب الزیاره ...سوغاتی چی برات بیاورم ...
مادر شهید با اشک تعریف می کرد انگار علی پسرم پشت خط بود .
ما باید خیلی حواسمان به مادران و پدران شهدا باشه ....
یاد و خاطره تمامی شهدای گرانقدر و مادران و پدران شان گرامی باد
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدای گرانقدر و روح امام راحل ره صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مادر شهید : ساعت دو نصفه شب تلفن منزل زنگ خورد با ناراحتی گفتم کیه این وقت شب تماس گرفته
حاج قاسم : منم قاسم دل تنگ شده بودم برایت از کربلا تماس گرفتم ، نایب الزیاره ...سوغاتی چی برات بیاورم ...
مادر شهید با اشک تعریف می کرد انگار علی پسرم پشت خط بود .
ما باید خیلی حواسمان به مادران و پدران شهدا باشه ....
یاد و خاطره تمامی شهدای گرانقدر و مادران و پدران شان گرامی باد
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدای گرانقدر و روح امام راحل ره صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
۴.۵k
۲۶ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.