عشق با انگشت های کشیده پیانو می نواخت

عشق با انگشت های کشیده پیانو می نواخت...
من پابه پای پونه های وحشی می رقصیدم...
باران می آمد...
بهار نارنج ها همه مست...
هوا هوای تو بود...
دیدگاه ها (۲)

چشم بگشاتاطلوع آسمان پیداشوداطلسی های زماندرهرنفس شیداشودعطر...

این حال و هوای پاییزی ؛جان می دهد برای قدم زدن های طولانی .ج...

انتخاب کرده ام که ساده باشم و دیگران را دور نزنم.....و گرنه ...

‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌شب و سکوت و آرامش مکمل هم هستنداما در سکوت میتو...

همچون شعر سپید زیباست ‌و رویای شیرین ِخواب های مرا ...به صبح...

دلم هوای توکرده.......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط