بوی غربت میدهم اما غریبه نیستم

💔 بوی غربت میدهم اما غریبه💔 نیستم
💔 گرچه میدانم که عمری در غریبی 💔 زیستم

💔 مثل رودی بستر این خاک را طی 💔 کرده ام
💔 تا بفهمم عاقبت در جستجوی 💔 چیستم

💔 در عبور از لحظه ها بر روی پای 💔 اشتیاق
💔 لب شکست از خشکی اما
💔 همچنان می ایستم

💔 دستهایت برگهای عمر سبزم را 💔 ربود
💔 گرچه اینجا هستم اما در حقیقت 💔 نیستم

💔 ای فریماه شب تاریک من یاریم
💔 کن
💔 تا بدانم سایه گمگشته ای از
💔 کیستم
دیدگاه ها (۱)

والا

آخرش یه روزی هجرت در خونه تو می کوبه👊 تازه اون لحظه میفهمی ه...

با زندگی دختر مردم بازی میکنیاحساساتش به بازی میگیریبعد به ص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط