جنونعشقت

جـنون‌عـشـقَت❤️‍🔥:)
#𝐏𝐚𝐫𝐭 ۱۵


دنیا

از اول کلاس حس میکردم آیناز چه چیزی میخواست بهم بگه
کلاس ک تموم شد فهمیدیم که کلاس بعدی کنسل
شده .
دانیال ک  با دوستاش رفته بودن بیرون و گف امروز نمیام دنبالت و با اسنپ برو
با آیناز رفتیم داخل حیاط دانشگاه ‌. دو بار گرفتم هر دو بار راننده بی‌شعور کنسل کرد
یهو این روهامه مثل جن ظاهر شد

روهام ' دخترا شما که هنوز نرفتید

آخه به تو چه مگه فوضول محله ایییی

آیناز  ' دنیا ک داره اسنپ میگیره  منم امیرحسین گف صب کن تو حیاط تا بیان

روهام  ' دنیا خانم‌ اسنپ چیه خودم هستم دیگه میرسونمتون

دنیا ' نه ممنون با اسنپ راحت ترم

امیر حسین و آیناز رفتن . واییی خدایا حالا مگه
اسنپ پیدا می‌شد
این روهامم اینجا وایساده بود و میگف بیا من میرسونمت.
نمیدونم این طوفان یهو کجا رفت
مامان زنگ زد و گف چرا نیومدی هنوز ؟؟
بهش گفتم اسنپ پیدا نمیشه و .....
دیدگاه ها (۰)

عیدتون پیشاپیش مبارک🤍🤍

🤍🫀

کسی که منو بفهمه استاد فلسفست 🤍

امسالم تنهام ...🤍

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط