زنها که ظرفیتشان تکمیل شود،
زنها که ظرفیتشان تکمیل شود،
ساکت میشوند و سخت...
برق چشمهایشان خاموش میشود و لبهایشان بسته...
در عوض تار های موهایشان پریشان تر میشود
و قرمز ناخن هایشان پر رنگ تر...
سیاهی زیر چشمشان زیاد تر میشود،
و خط چشم هایشان پهن تر...
زنها که ظرفیتشان تکمیل میشود،
زنها که میبرند،زنها که خسته میشوند،
داد و قال راه نمی اندازند،چمدان نمیبنند به قصد رفتن،اشک و آه راه نمی اندازند و زانوی غم بغل نمیگیرند...
زندگی میکنند،نفس میکشند،به زنیتشان ادامه میدهند
فقط از درون
روزی هزار بار میمیرند...
ساکت میشوند و سخت...
برق چشمهایشان خاموش میشود و لبهایشان بسته...
در عوض تار های موهایشان پریشان تر میشود
و قرمز ناخن هایشان پر رنگ تر...
سیاهی زیر چشمشان زیاد تر میشود،
و خط چشم هایشان پهن تر...
زنها که ظرفیتشان تکمیل میشود،
زنها که میبرند،زنها که خسته میشوند،
داد و قال راه نمی اندازند،چمدان نمیبنند به قصد رفتن،اشک و آه راه نمی اندازند و زانوی غم بغل نمیگیرند...
زندگی میکنند،نفس میکشند،به زنیتشان ادامه میدهند
فقط از درون
روزی هزار بار میمیرند...
۱.۴k
۲۸ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.