پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش

پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
پسری اشک فشان است به حال پدرش

پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش

پسری را که بود نبض دو عالم در دست
شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش

حسن العسکری از زهر جفا می سوزد
حجه یابن الحسن از غم شده گریان به برش

چار ساله پسری مانده و صد ها دشمن
که خداوند نگه دارد و از هر خطرش

دشمن افکنده زپا نخل امامت را باز
کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش

خانه را که عدو دست به غارت زده است
اتش ظلم بر افروخته از بام و درش

آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز
غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش

آنکه امروز جهان زنده و قائم از اوست
بار الها که مؤید نفتد از نظرش
دیدگاه ها (۳)

سوال – چه عواملی می تواند باورهای ما را تقویت بکند ؟ پاسخ – ...

ﮐﺴﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ،ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺧﯿﺲ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺍﺳﺖ،ﻗﺪﻣﻬﺎﯾﺶ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻣﻌﻨﺎ،ﺩﻟﺶ ﺍ...

هر بلایی کز تو آید رحمتی استالَّذینَ إِذاأَصابَتْهُمْ مُصیبَ...

مواعظی از امام حسن عسکری(ع)⚫ اینک خوب بنگریم که هم اکنون دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط