هر جا گلی چیدم

هر‌ جا گُلی چیدم
در آغوشش عطرِ تو را جُستم
هر قطره‌ی باران که غرقم‌ کرد
آبی چشم‌های تو نجاتم داد
سرخی هر آتش که سوزاند مرا
لب‌های تو رهایی بخشم بود
و اگر آسمان فرش شد،زیر قدم‌هایم
دست‌های تو بالِ پروازم بود


#حامد‌_نیازی
شعر از کتابِ:
#یک_اتفاق_ساده
دیدگاه ها (۱)

من همین قدر کهبا حال و هوایتگه گاه برگی ازباغچه ی شعر بچینم ...

برای کوچه های پیچ در پیچ گیسوانت باید شاملو را خبر کنم!خیام ...

سلام ای عطر مریم زیر باران! دوستت دارمخودت این ابر عاشق را ...

دل داده ام بر باد، بر هر چه بادا باد#مجنون‌تر از لیلی، شیرین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط