چویا که داره مستند سرپرستی حیوانات رو تماشا می کنه*
چویا که داره مستند سرپرستی حیوانات رو تماشا میکنه*
چویا: اه دیگه نمیتونم تحمل کنم باید برم و اولین سگی که دیدم رو به سرپرستی بگیرم
دازای: متاسفم ولی امکان پذیر نیست
چویا: چرا اون وقت؟
دازای: میدونی یه سگ نمیتونه یه سگ دیگه رو به سرپرستی بگیره
چویا: تمه منظورت چیه؟
دازای: خب چون جفتشون خیلی پارس میکنن و مغز همه رو میخورن
چویا: هنننن
دازای: بفرما دیدی ..
فردا صبح در آژانس کاراگاهی*
اتسوشی: دازای سان زیر چشمتو_
دازای: نپرس ..
🤣🤣🤣
چویا: اه دیگه نمیتونم تحمل کنم باید برم و اولین سگی که دیدم رو به سرپرستی بگیرم
دازای: متاسفم ولی امکان پذیر نیست
چویا: چرا اون وقت؟
دازای: میدونی یه سگ نمیتونه یه سگ دیگه رو به سرپرستی بگیره
چویا: تمه منظورت چیه؟
دازای: خب چون جفتشون خیلی پارس میکنن و مغز همه رو میخورن
چویا: هنننن
دازای: بفرما دیدی ..
فردا صبح در آژانس کاراگاهی*
اتسوشی: دازای سان زیر چشمتو_
دازای: نپرس ..
🤣🤣🤣
۳.۹k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.