از اینی که هستم راضیم:)
وقتایی که ناراحتم، دوست دارم به خودم آسیب بزنم. تا سه سال پیش عادت داشتم با تیغ رو دستم نقاشی بکشم. بعدش که ترک کردم، موسیقی دیس لاو گوش می دادم و واقعا داغون کننده ان.
نمیدونم چرا ولی انگار هنوزم این عادت از بین نرفته. الان که مریضم و حالم خوب نیست، احساس آرامش دارم. همش خسته ام و خوابم میاد و حوصله ی آدمای دیگه رو ندارم. چه مجازی چه حقیقی. به پیامرسانام کم سر میزنم و این باعث آرامشم میشه.
از تنهایی رنج کشیدن خوشم میاد. اینکه کسی نفهمه فازم چیه و ناراحتم، برام جالبه. اگه کرونا باعث گرفتگی صدام نمیشد، بقیه هیچوقت نمیفهمیدن من مریضم و تب و لرز دارم و تو تب دارم میسوزم.. نمیفهمیدن.. و من میتونستم از فرصتِ تنهایی رنج کشیدن لذت ببرم.
لذت میبرم اینکه عمیق ببینم و مردمِ با نگاه سطحی نفهمن چی میگم...
ولی وقتی یکی پیدا میشه که نگاهش عمیقه، واقعا به وجد میام. میفهمم دیوونه نبودم. این محشره...
خوشحالم که حرفای بد آدمارو اصلا متوجه نمیشم. میدونم کسی نمیفهمه چی میگم ولی من واقعا اصلا متوجه تیکه ها و حرفای تلخ بقیه نمیشم!
عجیبه و دوست دارمش.
اینکه به حرف مردم اهمیت نمیدم.
اینکه به ظاهر اصلا توجه نمیکنم.
اینکه میتونم همه رو دوست داشته باشم و ابراز نکنم و بریزم تو خودم. انقدر برم تو خودم که یادم بره دوستشون دارم. و اونارو از خودم زده کنم جوری که فکر کنن ازشون متنفرم!!!
۷ فروردین ۱۴۰۱_ در حال تب و آرامش
نمیدونم چرا ولی انگار هنوزم این عادت از بین نرفته. الان که مریضم و حالم خوب نیست، احساس آرامش دارم. همش خسته ام و خوابم میاد و حوصله ی آدمای دیگه رو ندارم. چه مجازی چه حقیقی. به پیامرسانام کم سر میزنم و این باعث آرامشم میشه.
از تنهایی رنج کشیدن خوشم میاد. اینکه کسی نفهمه فازم چیه و ناراحتم، برام جالبه. اگه کرونا باعث گرفتگی صدام نمیشد، بقیه هیچوقت نمیفهمیدن من مریضم و تب و لرز دارم و تو تب دارم میسوزم.. نمیفهمیدن.. و من میتونستم از فرصتِ تنهایی رنج کشیدن لذت ببرم.
لذت میبرم اینکه عمیق ببینم و مردمِ با نگاه سطحی نفهمن چی میگم...
ولی وقتی یکی پیدا میشه که نگاهش عمیقه، واقعا به وجد میام. میفهمم دیوونه نبودم. این محشره...
خوشحالم که حرفای بد آدمارو اصلا متوجه نمیشم. میدونم کسی نمیفهمه چی میگم ولی من واقعا اصلا متوجه تیکه ها و حرفای تلخ بقیه نمیشم!
عجیبه و دوست دارمش.
اینکه به حرف مردم اهمیت نمیدم.
اینکه به ظاهر اصلا توجه نمیکنم.
اینکه میتونم همه رو دوست داشته باشم و ابراز نکنم و بریزم تو خودم. انقدر برم تو خودم که یادم بره دوستشون دارم. و اونارو از خودم زده کنم جوری که فکر کنن ازشون متنفرم!!!
۷ فروردین ۱۴۰۱_ در حال تب و آرامش
۸.۳k
۰۷ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.