مربع عشقی پارت⁴
مربع عشقی پارت⁴
رفتم و پیش یونگی نشستم
معلم شروع کرد به درس دادن
همینطور که داشتم به درس گوش میدادم نگاه های سنگینی روی خودم حس کردم دوروبر خودم رو نگاه کردم اما هیچی نبود!!
(پرش زمانی به بعد از کلاس)
آخیشششششش بالاخره کلاس تموم شد رفتم بوفه و یه نودل گرفتم داشتم میخوردم که تهیونگ اومد پیشم
ته ته:سلام خوبی؟
ا.ت:آره خوبم تو چی؟
ته ته:منم خوبم میگم میشه لطفا شمارتو بدی؟
وااااات الان شمارم رو خواست؟(پ نه پ😐)
ا.ت:باشع(شماره ی خودتون رو بگین)
ته ته:مرسی مادمازل🙂(ادمین غششششش)
جیمین ویو
رفتم یه قهوه گرفتم که دیدم ته ته داره به ا.ت شماره میده عصبانی شدم و رفتم پیششون
جیمین:امممم منم شماره میخوام
(ا.ت پدصگ داره شماره میده😐)
شماره شو داد که یونگی هم اومد و گفت
یونگی:منم شماره میخوام
(به یونگی هم داد😐)
ا.ت ویو
(پرش به بعد مدرسه توی عمارت)
امروز تصمیم گرفتم به جیمین،یونگی،تهیونگ زنگ بزنم که بیان به یه مترو ی متروکه که امروز بگیرمشون برای همین زنگ زدم و آدرس رو دادم بهشون و یه لباس پوشیدم(پست بعد)
شرطا:
۱۲ تا لایک ۴ تا کامنت
مایل به پارت⁵؟🌚
رفتم و پیش یونگی نشستم
معلم شروع کرد به درس دادن
همینطور که داشتم به درس گوش میدادم نگاه های سنگینی روی خودم حس کردم دوروبر خودم رو نگاه کردم اما هیچی نبود!!
(پرش زمانی به بعد از کلاس)
آخیشششششش بالاخره کلاس تموم شد رفتم بوفه و یه نودل گرفتم داشتم میخوردم که تهیونگ اومد پیشم
ته ته:سلام خوبی؟
ا.ت:آره خوبم تو چی؟
ته ته:منم خوبم میگم میشه لطفا شمارتو بدی؟
وااااات الان شمارم رو خواست؟(پ نه پ😐)
ا.ت:باشع(شماره ی خودتون رو بگین)
ته ته:مرسی مادمازل🙂(ادمین غششششش)
جیمین ویو
رفتم یه قهوه گرفتم که دیدم ته ته داره به ا.ت شماره میده عصبانی شدم و رفتم پیششون
جیمین:امممم منم شماره میخوام
(ا.ت پدصگ داره شماره میده😐)
شماره شو داد که یونگی هم اومد و گفت
یونگی:منم شماره میخوام
(به یونگی هم داد😐)
ا.ت ویو
(پرش به بعد مدرسه توی عمارت)
امروز تصمیم گرفتم به جیمین،یونگی،تهیونگ زنگ بزنم که بیان به یه مترو ی متروکه که امروز بگیرمشون برای همین زنگ زدم و آدرس رو دادم بهشون و یه لباس پوشیدم(پست بعد)
شرطا:
۱۲ تا لایک ۴ تا کامنت
مایل به پارت⁵؟🌚
۳.۵k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.