گفتی سیب

گفتـی سیب ...
و لبانت برای لبخندی گشوده شد
چیک چیک !
اولین تصویر
در روحم 
تصویر میوه ممنوعه ای بود که از میان
لبان به سرخی سیبت 
خارج شد!
من نه فرشته ام
و نه شیطان...

من آدمی هستم که
می فهمم لبخندت بهشتی از سیب به پا خواهد کرد
پس می خندم که بگویم : سیب !!
دیدگاه ها (۲)

تابستان خود را چگونه گذراندید؟.................به نام خداکنا...

چه سخت است در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن

¯\_(ツ)_/¯

بدبخت اگه من بهت اس ندم آخه کی میده هاان؟؟؟ بیچاره هیچ کسی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط