من حسادت می کنم حتی به تنها بودنت
من حسادت میکنم حتی به تنها بودنت
من به فرد رو به رویی، لحظهی خندیدنت
.
من به بارانی که با لذت نگاهش میکنی
یا نسیمی که رها میچرخد اطراف تنت
.
من حسادت میکنم حتی به دست گرم آن
شال خوشرنگی که میپیچد به دور گردنت
.
وقتی انگشتان تو در گیسوانت میدود
من به رد مانده از اینجور سامان دادنت
.
اینکه چیزی نیست ،گاهی دل حسادت کرده به
عطر پاشیده از آغوش تو بر پیراهنت
.
هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت
من حسادت میکنم حتی به قلب دشمنت
.
کاش هرکس غیر من، ای کاش حتی آینه
پلکهایش روی هم میرفت وقت دیدنت
#الهام_نظری
من به فرد رو به رویی، لحظهی خندیدنت
.
من به بارانی که با لذت نگاهش میکنی
یا نسیمی که رها میچرخد اطراف تنت
.
من حسادت میکنم حتی به دست گرم آن
شال خوشرنگی که میپیچد به دور گردنت
.
وقتی انگشتان تو در گیسوانت میدود
من به رد مانده از اینجور سامان دادنت
.
اینکه چیزی نیست ،گاهی دل حسادت کرده به
عطر پاشیده از آغوش تو بر پیراهنت
.
هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت
من حسادت میکنم حتی به قلب دشمنت
.
کاش هرکس غیر من، ای کاش حتی آینه
پلکهایش روی هم میرفت وقت دیدنت
#الهام_نظری
۸۲۲
۳۰ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.