از لحاظ روحی داغونم جوری که حتی بهم بگن سلام یاد خاطرات ب

از لحاظ روحی داغونم جوری که حتی بهم بگن سلام یاد خاطرات بدم بیوفتم
از لحاظ جسمی با سر انگشت بهم دست بزنن پخش زمین میشم
دارم از اینکه درد غصه ها تو میریزم تو خودم میمیرم
کسی ندارم باها درد و دل کنم
فردا امتحان دارم بجای اینکه درس بخونم دارم گریه میکنم
نمیتونم دست از اهنگ گوش دادن بر دارم
با اینکه میدونم تا تلاش نکنم نمیتونم به رویاهام برسم اما بازم دست بکار نمیشم
این روزا ما نوجوان و جوانا افتادیم تو مشکلات بزرگسالا
مادر و پدرمون انتظار دارن بهشون احترام بزاریم در حالا که اگه تو بگی من نمیخوام روت چاقو بلند میکنن
نمیدونم نگران مشکلات خودم باشم یا بقیه
مشکلات بقیه رو حل میکنم به درد و دلاشون گوش میدم اما کسی نیست تو مشکلات بهم کمک کنه یا توی غمام شریک شه
درسته من به چیز هایی اطرافم سرد برخورد میکنم اما منم احساس داشتم که با همین چیزا از بین رفت......!
دیدگاه ها (۶)

یک چیز جالب

کیا مثل من کتاب ریاضی جلو روشونه حوصله ندارن بخونن ولی تو وی...

روز یکشنبه امتحاناتم تموم میشه هوراااااروز یکشنبه سناریو میز...

شاهزاده ژاپن

احتیاج دارم صدات مثلِ آهنگ از اولِ صبح تا آخرِ شب . .موقعی ک...

«پتانسیلی که من درون خودم دارم همون هیولایه که ازش میترسم ای...

میخوام کاسه شعر بگم، کاسه شعربراتون سوال شده که چرا همش اپدی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط