توی رویاهایم ولی،
توی رویاهایم ولی،
هنوز تو همان پیراهن چهارخانه را پوشیدی
هنوز موهایم بافته شده است و هنوز هم عسلی چشمانم میخندد...
توی رویاهایم ولی،
دستهایت گره خورده توی دستهایم و بهشتم خلاصه شده توی فاصله امنِ شانه هایت...
توی رویاهایم اما،
هنوز آهنگ خودمان میخواند و هنوز مردی شبیه تو زیر لب همخوانی میکند با خواننده...
توی رویاهایم ولی،
اخم نمایشی من منجر میشود به یک بوسه ی تو درست وسطِ پیشانیم...
توی رویاهایم ولی،
دنیا آرام است،دود نیست،برف نیست
سرما هم که اصلا...
توی رویاهایم ولی آن دخترک چشم عسلی مو بافته شده غمگین نیست،تنها نیست،یخ زده نیست...
توی رویاهایم ولی،
مردی بی وفا نشده،زنی جا نمانده،
آرزوها توی نطفه خفه کشته نشده
و اشک راه دیدن کسی را نبسته...
#فاطمه_جوادی
هنوز تو همان پیراهن چهارخانه را پوشیدی
هنوز موهایم بافته شده است و هنوز هم عسلی چشمانم میخندد...
توی رویاهایم ولی،
دستهایت گره خورده توی دستهایم و بهشتم خلاصه شده توی فاصله امنِ شانه هایت...
توی رویاهایم اما،
هنوز آهنگ خودمان میخواند و هنوز مردی شبیه تو زیر لب همخوانی میکند با خواننده...
توی رویاهایم ولی،
اخم نمایشی من منجر میشود به یک بوسه ی تو درست وسطِ پیشانیم...
توی رویاهایم ولی،
دنیا آرام است،دود نیست،برف نیست
سرما هم که اصلا...
توی رویاهایم ولی آن دخترک چشم عسلی مو بافته شده غمگین نیست،تنها نیست،یخ زده نیست...
توی رویاهایم ولی،
مردی بی وفا نشده،زنی جا نمانده،
آرزوها توی نطفه خفه کشته نشده
و اشک راه دیدن کسی را نبسته...
#فاطمه_جوادی
۸۹۴
۱۵ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.