اش

ڪـــــاش
میشد تورا
از خیال بیرون ڪشید...
ڪمی بوسیدت
ڪمی به چشمانت خیره شد
ڪمی موهایت را نوازش ڪرد
تورا به آغوش فشرد
و یڪ لبخـــند تورا مهمان شد...
دیدگاه ها (۱)

بر لبِ بامِ دلم،مـاهِ تو را کم دارم...

آمدنِ تو مانندِ پیدا کردنِ یِک آهنگِ قدیمی استهمانقدر خوش حا...

شانس من در این رابطه حسِ ضعیف بویایی‌ام بودههیچ عطری از تو د...

ولی عشق رو تجربه کنید.درسته تهش گند میزنه به همه چی اما اون ...

ڪـــــاشمیشد تو را از خیال بیرون ڪشید...ڪمے بوسیدتڪمے بہ چشم...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط