تو نباشی چه سلامی چه علیکی گل من

تو نباشی چه سلامی، چه علیکی گُل من
تک تک ِثانیه ها بی تـو شده قـاتل من

مونسی نیست به جز دلهره در کنج اتاق
تا زمانی که به چشمان تو بسته دل من

نام تو ورد زبانم همـه جا تا نفس هست
با تـو شایدکه سرشته شده آب و گِل من

من همانم که به امید تو زنده است هنوز
دلخوشم لطف تـو آخر بشود شامـل من

باد هـم عاشـق رقصیـدن زیبای تـو شد
ای فـدای قَـدَمت این تَنِ نا قابـل من

باغبـانم ، همـه جـا بـذر وفـا کاشته ام
کاش و ایکاش تو تنها بشوی حاصل من

#ناشناس
دیدگاه ها (۲)

یا #چشم بپوش از من و از خویش برانم..یا #تنگ در آغوش بگیرم که...

#رفته‌ ای از بر ما چشم #به راهیم بیاحلقه در گوش در کعبه آهیم...

شاعراڹ بالب تو قافیه پرداز شدند...

من اگر #خیاط بودم دلت را برای دیدنم تنگ میدوختم چشمانت را بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط