ی ی لحظه ی

ﺷﺎﻋﺮ ﭼﺸﻤﺖ ﺷﻮﻡ , ﯾﺎ ﺷﺎﻋﺮ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺖ
ﺍی ﻓﺪﺍ ی لحظه ی ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﯾﺪﻧﺖ

ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﮐﻨﺪﻭی ﺻﺪﻫﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﯾﻮﺍنه ‌ﻭﺍﺭ
ﻣﻦ ﻭلی ﺩﯾﻮﺍنه اﻡ عجیب به طرز دیدنت

ﺩﺭ ﺩﻭﭼﺎﻝ ﮔﻮنه‌ﺍﺕ ﺩﻧﯿﺎی ﻣﻦ ﺟﺎ می‌ﺷﻮﺩ
ﻋﺎﺷﻖ ﺩﻧﯿﺎی‌ﺧﻮﯾﺸﻢ لحظه ی ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺖ

ﮔﺮچه ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮ ﺯ ﻣﺎهی , ﺁﻣﺪ ی ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ
ﺗﺎ ﻧﯿﻔﺘﺪ ﭼﺸﻢ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﻪ ﺷﺐ ﺗﺎﺑﯿﺪﻧﺖ

ﮔﻞ ﺷﺪی ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺎ که ﯾﺎﺩﺕ می ‌ﮐﻨﻢ
ﺗﺮﺳﻢ‌ﺍیﮔﻞ‌‌ﺟﺎﻥ‌بگیرﺩ ﻋﻘﺪﻩ‌های‌چیدنت

ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺭﺍﻥ می زنی ﺑﺮ ﭘﻨﺠﺮﻩ, ﺗﺎ می‌ ﺭسی
ﺳﻨﮓ ﺑﺎﺭﺍﻧﺶ ﺑﮑﻦ ﺍین باﺭ ، ﺑﺎ ﺑﺎﺭﯾﺪﻧﺖ

خسته ‌‌ای میﺩﺍﻧﻢ ﺍﻣﺎ ﺳﺎعتی ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺑﺎﺵ ﺷﺎﻋﺮ ﭼﺸﻤﺖ ﺑﻤﺎﻧﻢ " ﺷﺎﻫﺪ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺖ
#ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لینک جدید کانال من در تلگرام*
https://t.me/joinchat/AAAAAEUuSeCdhQ_sJTR6_A
دیدگاه ها (۳)

گفت ::تا امــــروز ،دیدی من دلی را بشکنم..؟بغض کردم،،،نگفتم ...

به پایین نشستن خیالت نرهمن از خیلیا خیلی بالاترممن اونقدر دا...

لب هیچ زنی#شکوفه نمی دهد،مگر اینکه...مردیبذر محبتش رادر زمین...

گرچـه با تقـدیر ناچـار از مدارا کردنمعشق اگرحق است این حق تا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط