نه صدایش را نازک می کرد

نه صدایش را نازک می کرد
و نه دستانش را ” آردی ” . . .
از کجا باید به ” گرگ ” بودنش شک میکردم ؟!
دیدگاه ها (۱)

با تشکر از بعضی‌ دوستای عزیز که هروقت دورشون خالی‌ می‌شه یاد...

مقصر خود ماییمعشق را به کسانی ارزانی میکنیم کهاز زندگی ، جز ...

تویی که فکر میکنی خیلی خاصی :نبودنت هم مثله بودنت عادت میشه ...

ترک کردن خیلی راحت یه کار سخت تر مثل وفادار بودن و انتخاب کن

صهیون‌ها عین نجاست هستند واگر کسی غیر این را بگوید باید به ل...

نفس اش بند دلش تنگ چه باید می کردشیشه ای در به در سنگ چه بای...

گفت دانایی که: گرگی خیره سرهست پنهان در نهاد هر بشرلاجرم جار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط