زیر سایبان نگاهت

زیر سایبان نگاهت
بستری از عشق افکنده ام
وهر وقت هوس نوبرانه می کنم
لبخندی داغ وابدار
بر طرح اتشین لبانت
الصاق می کنم
دیدگاه ها (۸)

غم‌بی‌هم نفسی‌‌عذاب است‌چه بایدبکنم این دل آزرده خراب است چه...

نذر آغوشت کجاست !صدبغل آورده ام،خط لبهایت کجاست!صد غزل آورده...

بیا ای جان بیا ای جان بیا فریاد رس ما راچو ما را یک نفس باشد...

نازنیم بودی و نازتمرا دلگیر کردکاش میشد درد دلهایمرا تصویر ک...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

دارک ترین عشق . روی میزم نشستم و به قهوه ای که طرح قلب بود ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط