کاش

کاش...
حضانت مرا
آغوش تو
بر عهده می گرفت...

#حمید_امجدی
دیدگاه ها (۱)

قرار عاشقی گذاشته امبنشین روبروی من زیر درختی که پاییز برگ ه...

موشکافی کرده شعرِنیمه جانم را،ولیجز من و تنهایی ونعشِ قلم چی...

تو آمدیو قلب یک شاعر را ربودیو اینبزرگترین سرقت ادبیدر جهان ...

چشمان تو بازارچه ی ناز فروشی استیک عالمه دل پیش تو سرگرم خری...

شاید ....اگر کمی بیشتر می ماندیکمی بیشتر مرا نگاه میکردیمی ف...

کاش چون برگ خزان رقص ِمرانیمه شب ماه تَماشا می کرد ،،،در دل ...

از مسلخ خود به چشم تو پناه آوردم ای اغوش آغشته به نور پرواز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط