ده بار دیگر خواندن مکبث

.
ده بار دیگر خواندن مکبث
صدبار دیگر خواندن کوری
از آخر میدان آزادی
تا اول میدان جمهوری
.
ما زندگی کردیم و ترسیدیم
در روزهای سرد پرتشویش
در ایستگاه متروی سرسبز
در ایستگاه متروی #تجریش
.
ما عاشقی کردیم و جان دادیم
در کوچه های شهر بی روزن
در کافه های دُور #دانشگاه
در پله های #سینما بهمن
.
ما زندگی کردیم و ترسیدیم
ما زندگی کردیم و چک خوردیم
ما توی هر چاهی فرو رفتیم
ما توی هر شهری کتک خوردیم
.
مانند یک باران بی موقع
در روزهای اول خرداد
مثل دوتا کبریت تب کرده
در پمپ بنزین امیر آباد
.
مانند یک خنیاگر غمگین
که از صدای ساز می ترسید
مثل #کلاغ مرده ای بودیم
که دیگر از پرواز می ترسید
.
عشق من و تو قطره خونی که
از صورتی نمناک افتاده
عشق من و تو لاک پشتی که
وارونه روی خاک افتاده
.
عشق من و تو مثل حوضی تنگ
جا کم میاورد و کدر می شد
مانند یک نارنجک دستی
در #کوچه گاهی منفجر می شد

عشق من و تو مثل گنجشکی
از لانه اش هربار می افتاد
عشق من و تو قاب عکسی بود
که هرشب از دیوار می افتاد
.
مثل دو تا اعدامی تنها
تا لحظه ی آخر دعا کردیم
ما لای زخم هم فرو رفتیم
ما توی #خون هم شنا کردیم
.
ما خاطرات مبهمی بودیم
که روز و شب کمرنگ تر می شد
دیوارها را هرچه می کندیم #سلول هامان تنگ تر می شد
.
مثل دو ماهی_قرمز مغرور
تا آخر دریا جلو رفتیم
ما عاشقی کردیم و افتادیم
ما عاشقی کردیم و لو رفتیم...
.
.
#حامد_ابراهیم_پور
.
.
#خیابان #طبیعت #گالری #میکاپ #دختر #بارانی #چتر #پائیز #پسر #آرایشی #ژست #تم_زمستانی #باران #قدیمی #پالتو #ایران #عاشقی #زمستان #عشق #زوج #دوربین #زمستانی
دیدگاه ها (۴)

.گاهی میانِ خلوتِ جمع ،یا در انزوای خویش ،موسیقیِ نگاهِ تو ر...

#عکس_نوشته_عاشقانه

.نیازی نیست برای توصیف بزرگواری یک خانم.اورا تشبیه به مرد یا...

💛 رج به رج نام تو را بر فرش دل می بافتم خاطرات کودکی در ذهن ...

#یادش_بخیر_قدیما#قدیم #قدیما #صفا #سادگی#صمیمیت #بی_ریایی #م...

تک پارتی از شوگا

چندشاتی جونگکوک(پارت۱)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط