خیالرها

#خیال_رها

و من هر شب ....

آنگاه که گستره سیاهی شبانه

آبستن از چشمک های بیشمار ستاره ها گردد ...

خیال وحشی ام را رها میکنم

از بند این تن فرسوده ....

در تجسم یاد و رویای تو ....

و او را برای دوست داشتنت ...

برای لمس دستان و در آغوش فشردنت ....

برای خیره شدن در چشمان

و غرق شدن در آغوش تنت .....

برای بوسیدن و برای سر سپردن در رهت .....

برای رقص عاشقانه و عشق بازی با خیالت ....

بی نیاز است از اجازت هر کس و هر چیزی
#سعیدعرفانی
دیدگاه ها (۱)

#پریشانیموی آشفته نکن .... زلف تو بر باد مده ......

#غرور گفت برای رفتنم شعری بگو ....گفتم : برای ماندنت التماس ...

این قانون دنیاست ....همیشه تو بهترین زمانها ، آدمهای اشتباهی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط