سناریودرخواستیبیتیاس

#سناریو(درخواستی‌بی‌تی‌اس)

وقتی برادر بزرگترت هستن

جین: اصلا به من نکشیدی، نه خوشگلیت به من رفته، نه قدت به من رفته، اصلا شبیه هم نیستیم.

نامجون: ببینم خواهر کوچوله من کتاب میخونه؟


شوگا: خواهر، درس خوندنو بزار کنار، من تجربه کردم میدونم، اینا به دردت نمیخورن آزاد باش.

جیهوپ: پاشو یه لیوان آب بیار.
ا/ت: خودت دست و پا داری برو بردار.
جیهوپ: خواهری یه فکت هست که میگه خواهری که برای برادرش آب نیاره از تو جوب پیدا شده.
ا/ت: خیلی خب.....


تهیونگ: اجی من از یه کسی خوشم میاد بعد هرچی بهش میگم نمیفهمه.
ا/ت: واقعا!!! کیه؟؟؟
تهیونگ: یه اسب هست تو مزرعه روبه رویی.
ا/ت: 😳


جیمین: اجی کوچولوی من کیه؟؟؟
ا/ت: من... من.
جیمین: آفرین اجی کوچولو. حالا برو حواس مامانو پرت کن تا برم بیرون.


جونگکوک: بیا یکم موهاتو بکشم.
ا/ت: اوپا چطور از دلت میاد؟
جونگکوک: به من نگو اوپا وگرنه مجبور میشم فراتر از یه داداش باهات رفتار کنم.
ا/ت: جی_کی شیرموز خریدم
جونگکوک: مرسی بده به من
ا/ت: بیا
ذهن ا/ت:(بیا این شیرموزو بگیر فقط حرف نزن)
دیدگاه ها (۲۰)

#درخواستی‌جنی

درخواستی از استری کیدز قبول میکنم

#سناریو(درخواستی‌بی‌تی‌اس) وقتی عضو هشتمی و رو جیهوپ کراشیجی...

#درخواستی‌جیسو

پارت ۲۴ فیک مرز خون و عشق

پارت ۲۳ فیک مرز خون و عشق

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط