بر نیزه روی پای خودت ایستاده ای
بر نیزه روی پای خودت ایستاده ای
مردی شدی برای خودت ایستاده ای
مثل بـزرگ های قبیله چـه با غرور
بر پای ادعای خودت ایـستاده ای
شانه به شانه ی همه سـرهای قافله
همراه مـقتدای خودت ایستاده ای
تو پا به پای اکبر و عباس بر سنان
تنها بـه اتکای خودت ایستاده ای
ذبـح عـظیم بـت شکن پـیـر کـربلا
در ودای مـنای خـودت ایـستـاده ای
ای خضر تشنه کام ! دراین گوشه ی کویر
بر چشمه بقای خودت ایستاده ای
ما بین نـاقـه هـای من و عـمّه زینبت
در مروه و صفای خودت ایستاده ای
رأست چگونه بر سر نی بند می شود؟
بی شک تو با دعای خودت ایستاده ای
در آسـمان ابری سنگ و کلوخ شهر
بـا سعی بال های خودت ایستاده ای
پیـش سپاه ابـرهــه ی عـابـران شــام
مانند کعبه جای خـودت ایستاده ای
من را دعا کن از سر نی کودک رباب!
در محضر خدای خودت ایستاده ای
#محرم
مردی شدی برای خودت ایستاده ای
مثل بـزرگ های قبیله چـه با غرور
بر پای ادعای خودت ایـستاده ای
شانه به شانه ی همه سـرهای قافله
همراه مـقتدای خودت ایستاده ای
تو پا به پای اکبر و عباس بر سنان
تنها بـه اتکای خودت ایستاده ای
ذبـح عـظیم بـت شکن پـیـر کـربلا
در ودای مـنای خـودت ایـستـاده ای
ای خضر تشنه کام ! دراین گوشه ی کویر
بر چشمه بقای خودت ایستاده ای
ما بین نـاقـه هـای من و عـمّه زینبت
در مروه و صفای خودت ایستاده ای
رأست چگونه بر سر نی بند می شود؟
بی شک تو با دعای خودت ایستاده ای
در آسـمان ابری سنگ و کلوخ شهر
بـا سعی بال های خودت ایستاده ای
پیـش سپاه ابـرهــه ی عـابـران شــام
مانند کعبه جای خـودت ایستاده ای
من را دعا کن از سر نی کودک رباب!
در محضر خدای خودت ایستاده ای
#محرم
۳۳.۸k
۲۲ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.