عمری بیهوده زیستیم و ندانستیم

عمری بیهوده زیستیم و ندانستیم
تمام فراوانی ها ، کاستی بود و
تمام بلندی ها ، پستی!
پای برگه ها را نخوانده امضا کردیم و
زندگی را به باد دادیم
نگران کسانی بودیم که نگران کسانی بودند که
فکرش را هم نمی کردیم...
چه سخت است
بیهوده زیستن و ندانستن...

"افلاطون پاشائی"
دیدگاه ها (۶)

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست می رسم با تو به خانه ، ...

بعد از دیدنش، نتونستم برای عذرخواهی جلو برم، فقط به این فکر ...

حالم خـــوب است اما در حالت خنثی به سر میبرم نـــه خوشحالم ،...

آدمهایی که شما را ترک میکنندغریبه هایی هستند که یک روز با شم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط