«در میـانِ قبـورِ شهـدا قدم میزدم...
«در میـانِ قبـورِ شهـدا قدم میزدم...
بوے عطرِ دلانگیز آب و خاڪ
هـوش از سرم برده بود (:
همینطور ڪھ بھ مَزارِ برادر شهیدم
نزدیڪ میشدم ؛ یادِ اینجملهافتادم:
"شہدا خاڪےانـد!
ڪافےست باراݧ بزند؛تا
عطرشاݧ همہ جا را پُرڪند"»
بوے عطرِ دلانگیز آب و خاڪ
هـوش از سرم برده بود (:
همینطور ڪھ بھ مَزارِ برادر شهیدم
نزدیڪ میشدم ؛ یادِ اینجملهافتادم:
"شہدا خاڪےانـد!
ڪافےست باراݧ بزند؛تا
عطرشاݧ همہ جا را پُرڪند"»
۲.۰k
۲۶ اسفند ۱۴۰۰