زمان دانشجویی بخش روان که بودیم ، یه خانم و آقای سالخورده
زمان دانشجویی بخش روان که بودیم ، یه خانم و آقای سالخورده اومدن درمانگاه، آقا آلزایمر داشت و خانومش همه داروهاشو توی دفتر مینوشت، استادمون گفت مادر با چه دقتی هم مینویسی ، گفت نمیخوام داروهاش کم و زیاد بشه اذیت میشه ، موقع رفتن آقا در و باز نگهداشت تا خانومش اول بره و با دست هواشو داشت ..
(به حدی حافظهش ضعیف بود که نهاری که خورده بود یادش نبود )
خلاصه که احترام و عشق در جایی از اعماق قلب ریشه داره و ربطی به هوش و حواس نداره♥️
(متن کپی شده است)
(به حدی حافظهش ضعیف بود که نهاری که خورده بود یادش نبود )
خلاصه که احترام و عشق در جایی از اعماق قلب ریشه داره و ربطی به هوش و حواس نداره♥️
(متن کپی شده است)
۱۰.۵k
۲۰ تیر ۱۴۰۳