میرود تا چمدان بردارد
میرود تا چمدان بردارد
دلِ سرمازده اش تنگ و
شانه اش افتاده
و چه ابری ست خیالش
آبان رفت
شانه ی پاییز میلرزد
از هجومِ بغضی
که بزودی
آتشش خواهد زد
دلِ سرمازده اش تنگ و
شانه اش افتاده
و چه ابری ست خیالش
آبان رفت
شانه ی پاییز میلرزد
از هجومِ بغضی
که بزودی
آتشش خواهد زد
- ۱۴۵
- ۱۲ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط