رمان اشفتگی
رمان اشفتگی
پارت 19
با ماشین داشتم میرفتم سمت دانشگا تو راه به این فک کردم که چطور که ا. ت روهم با خودم ببرم و بهش بگم که من ی مافیا هستم و ا. ت رو به اوعنوان دوست دخترم به بقیه مافیا ها معرفی کنم ار این بهترین را که بهش بگم که ی مافیا هستم رسیدم به دانشگا که ا. ت و جیمین رو دیدم داشتن باهم بحث میکردن رفتم پیشون
یونگی یا کوچولو موچولو ها چرا دعوا میکنین
جیمین نه دعوا نمیکنیم فقط ا. ت عجیب شد
یونگی ا. ت عجیب شد
جیمین ار از وقتی اومدیم دانشگا به من چسبیده
ا. ت یونگی میش ی لحظه بیای
یونگی باش جیمین الان میام
یونگی چی شد ا. ت؟
ا. ت یونگی ی چیزی بگم عصبی میشم
یونگی نه نمیشم بگو
ا. ت اون پسره هست جیهوپ
یونگی ار خوب چی شد
اون دیروز منو بزو بوسید
یونگی چی یعنی چی
ا. ت یونگی قول دادی که عصبی نشی
یونگی ا. ت میش کامل توضیح بدی که دیروز چی شد( با عصبانیت)
ا. ت باش
یونگی خوب میشنوم
ا. ت دیروز وقتی کلاس تموم شد اون پسر جیهوپ اومد پیشم و گفت ی چیزی راجب تو هس که میخواد بگه گفت که برم پشت دانشگا من احمق رفتم اونجا منو بزور بوسید و من سر از دستش فرار کردم و تاجایی که تونستم از دانشگا دور شدم که ی ون مشکلی کنارم وایساد خواستم برم او یکی از اون مردای که تو اون ون بودن منو گرفته خواستم کمک بخام که بیهوشم کردن وقتی با هوش اومدم اون مردی که دیروز زدیش رودیدم اون مو با کمربند زد و بعدشم میخواستم بهم تج.. اوز کن که تو اومدی
ا. ت یونگی یونگی صبر کن تو قول دادی عصبی نمیشه
جیمین ا. ت یونگی دار کجا میری
ا. ت جیمین فقط برو دنبالش که اون پسر جیهوپ نکش
جیمین چی چرا اخ
ا. ت جیمین بهت گفتم برو
جیمین باش
یونگی میره و جیهوپو پیداش میکن و شروع میکن به زدنش
پارت 19
با ماشین داشتم میرفتم سمت دانشگا تو راه به این فک کردم که چطور که ا. ت روهم با خودم ببرم و بهش بگم که من ی مافیا هستم و ا. ت رو به اوعنوان دوست دخترم به بقیه مافیا ها معرفی کنم ار این بهترین را که بهش بگم که ی مافیا هستم رسیدم به دانشگا که ا. ت و جیمین رو دیدم داشتن باهم بحث میکردن رفتم پیشون
یونگی یا کوچولو موچولو ها چرا دعوا میکنین
جیمین نه دعوا نمیکنیم فقط ا. ت عجیب شد
یونگی ا. ت عجیب شد
جیمین ار از وقتی اومدیم دانشگا به من چسبیده
ا. ت یونگی میش ی لحظه بیای
یونگی باش جیمین الان میام
یونگی چی شد ا. ت؟
ا. ت یونگی ی چیزی بگم عصبی میشم
یونگی نه نمیشم بگو
ا. ت اون پسره هست جیهوپ
یونگی ار خوب چی شد
اون دیروز منو بزو بوسید
یونگی چی یعنی چی
ا. ت یونگی قول دادی که عصبی نشی
یونگی ا. ت میش کامل توضیح بدی که دیروز چی شد( با عصبانیت)
ا. ت باش
یونگی خوب میشنوم
ا. ت دیروز وقتی کلاس تموم شد اون پسر جیهوپ اومد پیشم و گفت ی چیزی راجب تو هس که میخواد بگه گفت که برم پشت دانشگا من احمق رفتم اونجا منو بزور بوسید و من سر از دستش فرار کردم و تاجایی که تونستم از دانشگا دور شدم که ی ون مشکلی کنارم وایساد خواستم برم او یکی از اون مردای که تو اون ون بودن منو گرفته خواستم کمک بخام که بیهوشم کردن وقتی با هوش اومدم اون مردی که دیروز زدیش رودیدم اون مو با کمربند زد و بعدشم میخواستم بهم تج.. اوز کن که تو اومدی
ا. ت یونگی یونگی صبر کن تو قول دادی عصبی نمیشه
جیمین ا. ت یونگی دار کجا میری
ا. ت جیمین فقط برو دنبالش که اون پسر جیهوپ نکش
جیمین چی چرا اخ
ا. ت جیمین بهت گفتم برو
جیمین باش
یونگی میره و جیهوپو پیداش میکن و شروع میکن به زدنش
۱۸.۱k
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.