حرم لبریز زایرها

.
.
حرم لبریز زایرها
مسافرها
مجاورها
گروهی آذری ها و گروهی از شمالی ها
یکی از پای قالی و یکی از بین شالی ها
وحالا هرکدام آرام
زبان واکرده در این ازدحام، آرام:
"ببین این دست پینه بسته را آقا
ببین این شانه های خسته را آقا
به بیخوابی دوچشم خویش رامجبووور کردم من
به زحمت پول مشهد آمدن را جوور کردم من
نشستم تا بگیرم دامن ایوان طلایی را
به سمتت باز کردم دست خالی گدایی را"
.
یکی درد دلش را با امام مهربان می گفت
یکی بالای گلدسته اذان میگفت
صدا پیچید در صحن و حرم، گویا درو دیوار با انصاریان میگفت:
"اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی..."
.
یکی بغض میان آه را میگفت
یکی هم خستگی راه را میگفت
جوان زایری در گریه هایش"آمدم ای شاااه"  را میگفت....
دیدگاه ها (۴)

این تصویر خیلی خوبه ...به خصوص الان که هوا گرمه کار آمده .....

تو این دور و زمونه باید برای هر قفلی یه کلید داشته باشی .......

امام صادق علیه السلام:نزدیکترین حالت بنده به پروردگارش ، حال...

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسینهفتادو دوشب مانده که محشر ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط