عذرخواهم در غمت حالم پریشان تر نشد
عذرخواهم در غمت حالم پریشان تر نشد
بیش از این، این چشم های تار، گریان تر نشد
صبح تا شب روزه باعث شد کمی عطشان شوم
ورنه با یاد تو این لبها که عطشان تر نشد
باز هم شرمنده ام آقا، اگرچه نوکرم
اعتقادم در حقوق تو مسلمان تر نشد
مانده ام با این همه غم زنده مانده نوکرت
یا چرا در ماتمت پاره گریبان تر نشد
روضه های قتلگاهت کار دستم داده است
یادم آمد یک نفر غیر تو عریان تر نشد
سخت با تیر و سنان و نیزه پرپر گشته ای
آه ای آقا مگر ذبح تو آسان تر نشد
زینت دوش نبی، جانم فدایت از چه رو
خنجری که بر گلویت خورد، بُراّن تر نشد
بیش از این، این چشم های تار، گریان تر نشد
صبح تا شب روزه باعث شد کمی عطشان شوم
ورنه با یاد تو این لبها که عطشان تر نشد
باز هم شرمنده ام آقا، اگرچه نوکرم
اعتقادم در حقوق تو مسلمان تر نشد
مانده ام با این همه غم زنده مانده نوکرت
یا چرا در ماتمت پاره گریبان تر نشد
روضه های قتلگاهت کار دستم داده است
یادم آمد یک نفر غیر تو عریان تر نشد
سخت با تیر و سنان و نیزه پرپر گشته ای
آه ای آقا مگر ذبح تو آسان تر نشد
زینت دوش نبی، جانم فدایت از چه رو
خنجری که بر گلویت خورد، بُراّن تر نشد
۸۲۱
۳۱ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.