گفتند که بی قافیه

گفتند که بی قافیه،
شعر میگویی

چه کُنَم؟
قافیه ای نیست مرا

دلِ بی قافیه ام،
شعر چنین میگوید

آن دلی را که دگر،
نیست تو را.
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله راکه شب می گذرد خیام
#فـــــــــــــــــــؤاد.۱۳۹۶/۱۰/۱
لینک.جدید.کانال.عاشقانه.من.در.تلگرام
https://t.me/moonlightyy/AAAAAEUuSeCdhQ_sJTR6_A
https://t.me/foad6831/AAAAAE0usvWYv28L5Uu4gg
دیدگاه ها (۳)

می گویندفاصلهعشق را تهدید می کند !دروغ می گویندمن هرچه از تو...

این سینه هوای ِ یار میخواهد خببی تاب شده ، قرار میخواهد خبل...

یک خط خوب بین عقل و جنونجنون چشم من در غیاب شما ساکن استو دی...

#ایمان_عشقدوست داشتن ایمان است، و ایمان یک روح مطلق استیک اب...

سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست # در میان این و آن فرص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط