میشود یک شب خوابید

میشود یک شب خوابید

و صبح با خبر شد

غمها را از یک کنار به دور ریخته اند ؟!

که اگر اشکی هست

یا از عمقِ شادمانیِ دلی بی درد است

یا از پسِ به هم رسیدن های دور !

یا گریه ی کودکی

که دستِ بی حواسش ، بادبادکی را بر باد می دهد ..

کاش می شد

یک صبح

کسی زنگِ خانه هامان را بزند

بگوید :

با دستِ پر آمده ام

با لبخند

با قلبی آکنده از عشق های واقعی

از آنسوی دوست داشتن ها

آمده ام بمانم و هرگز نروم !

هیچکس نمی داند که

چقدر جایِ شادمانی های بی سبب در دلِ نسلِ ما خالیست ....



#نیکی_فیروز_کوهی
دیدگاه ها (۱)

نمی توانم یک خانم معلمی در آمریکا کاری کرد که اسم او در تمام...

الو...سلام منزل خداست؟این منم مزاحمی که آشناستهزار دفعه این ...

دلم نه عشق میخواهد نه دروغ های قشنگ نه ادعاهای بزرگ دلم...یک...

زنانگی یعنی اینکه گوشی تلفن را برداری و برای جایی رفتن از کس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط