معنی خدا (ویرایش-4)
معنی خدا (ویرایش-4)
:::::::::::::::::::::::::::::::::::Meaning of god (4th edition) :::::::::::::::::::::::::::::::::
نباید خدا را "انسان مانند" بدانیم ، و رفتارها و صفت های انسانی را به او ببندیم (نسبت دهیم) . از دیدگاه من ، شوربختی مردم جهان ، از سال 2270 پیش از زادروز (میلاد) آغاز شد که سامی نژادها به فرماندهی رهبرشان "سارگون" {1}{2} به "سومریان ایرانی نژاد" {3} تاختند و همهء سرزمین آنها را زورگیری (غصب) کردند ، و از همان هنگام برای واژهء "خدا" ، مینوئی (معنائی) نادرست را جایگزین مینوی (معنی) "سومریان ایرانی نژاد" برای "خدا" نمودند ، و خدا را دارای رفتارها و صفاتی انسانی شناساندند ؛ برداشت نادرستی که تا به امروز پابرجا مانده است . "خدا" از دیدگاه "سومریان ایرانی نژاد" که "مزداپرست" {4} بودند ، گرایش خودکار سرشت (طبیعت) به برپاسازی "ترازش" (تعادل) در خودش (طبیعت) بوده است . از دیدگاه "سومریان ایرانی نژاد" ، هنگامیکه ترازش (تعادل) در بخشی از سرشت (طبیعت) ، برای گاهبازه ای (مدتی) کوتاه برهم می خورد ؛ این گرایش ، خود بخود به کنش در می آید ، و ترازش (تعادل) را دوباره در آن بخش از سرشت (طبیعت) برپا می کند . این گرایش ، یک چم (یک قانون) سرشتی (طبیعی) است که از آغاز جهان (از هنگام انفجار بزرگ یا همان بیگ بنگ) تا به امروز ، بر جهان سرشتی (طبیعی) فرمانروائی کرده است . همین گرایش سرشت بوده است که پدید آورندهء گسترش و فرگشت (تکامل) سرشت (طبیعت) شده است.
در این میان ، "بایدی کار" (وظیفهء) انسان ، آنست که خود را با این گرایش پایه ای سرشت (طبیعت) هماهنگ سازد ، و در راه ترازش (تعادل) ، که همان دادگری (عدل گستری) و "ترازش گرائی" (تعادل گرائی) است ، گام بردارد . ولی پیش نیاز دادگری (عدل گستری) و "ترازش گرائی" (تعادل گرائی) ، شناخت "داد" (عدل) و "ترازش" (تعادل) است که با پژوهش کردن در زمینهء دانش های سرشتی (علوم طبیعی) همچون زیست شناسی ، اکولوژی و ... و دانشهای همایه ای (اجتماعی) همچون "تاریخ" ، "پیش از تاریخ" ، "سودآورش" (اقتصاد) و ... بدست خواهد آمد .
پایابراین (بنابراین) شدنی (ممکن) نیست که از یک مزدا پرست در هنگام نیایش (دعا) بشنوید که بگوید : "خدایا به من کمک کن" ، یا "خدایا به من تندرستی بده" ؛ چون از دیدگاه یک مزداپرست ، "خدا" به کسی کمک نمی کند ، بلکه این انسان ها هستند که با هماهنگ کردن خود با "خدا" ، هم به خود ، هم به دیگران ، و هم به سرشت (طبیعت) یاری می رسانند . مینوئی (معنائی) که مزداپرستان برای "خدا" بدست داده اند (ارائه داده اند) ، امروزه پایهء "انسانگرائی" (اومانیسم) {5}{6} نیز می باشد.
در میان انسانها می توان انسانهای برونانه (واقعا) "خداپرست" یا همان انسانهای برونانه (واقعا) "دادگر" (عادل) و "ترازشگرا" (تعادل گرا) را یافت که در راستای گسترش دادن "داد" (عدل) و "ترازش" (تعادل) در همایه های (جوامع) انسانی می کوشند.
در این میان میتوان گفت که "اهریمن" ، فز (جمع) همهء آدم های نادادگر و ستمگر و نا ترازشگرا در هر گاهبرش (مقطع زمانی) است . در پایان باید بگویم که اگر "خدا" پدیده ای سرتاسر (تماما) سرشتی (طبیعی) است ، "اهریمن" پدیده ای سرتاسر انسانی است ؛ چون در سرشت (طبیعت) ، نادادگری و ستم و ناترازش (عدم تعادل) را نمی توان یافت.
گسترده گوئی (توضیح) بیشتر:
{1}
https://en.wikipedia.org/wiki/Sargon_of_Akkad
{2}
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B...
{3}
سومریان ، ایرانی نژادهائی بودند که پس از دست یافتن به فرهنگ نوسنگی درپیرامون سال 11000 پ.م. در "تپه آسیاب" و سپس در "گنج دره" (هر دو در نزدیکی های شهر امروزی کرمانشاه)، و بواژگانی دیگر دست یافتن به فناوری های "کشاورزی" "دامپروری" و "خانه سازی" ، و رهائی یافتن از شکار کردن جانوران کوهستان ، و جمع آوری گیاهان خوراکی و خودروی کوهستان ؛ و بواژگانی دیگر رهائی یافتن از وابستگی به کوهستان ، از پیرامون سال 8000 پ.م. برای بهره برداری از آمادگی (استعداد) بالای میاندورود "دجله-فرات" در کشاورزی ، از میانهء زاگرس به این سرزمین نوبومروی (مهاجرت) کردند . آنها سپس در آنجا برای نخستین بار در جهان ، در پیرامون سال 5350 پ.م. به فرهنگ "مس – سنگی" ، و در پیرامون سال 3800 پ.م. به فرهنگ "برنز" دست یافتند . همچنین باید گفت که سومریان از سال 4000 پ.م. خود را در "بلند دشت (فلات) ایران" ، "کوهستان زاگرس" ، میاندورود "کرخه کارون" ، "گیلان و مازندران" ، میاندورود "کورا-ارس" ، و سرزمین "پونت – خزر" (لینک 1) گسترش دادند ؛ و پادشاهی های کوچک وبزرگ فراوانی را پدید آوردند (لینکهای 2و3و4).
1
https://en.wikipedia.org/wiki/Pontic%E2%80%93Ca...
2
https://en.wikipedia.org/wiki/Uruk
:::::::::::::::::::::::::::::::::::Meaning of god (4th edition) :::::::::::::::::::::::::::::::::
نباید خدا را "انسان مانند" بدانیم ، و رفتارها و صفت های انسانی را به او ببندیم (نسبت دهیم) . از دیدگاه من ، شوربختی مردم جهان ، از سال 2270 پیش از زادروز (میلاد) آغاز شد که سامی نژادها به فرماندهی رهبرشان "سارگون" {1}{2} به "سومریان ایرانی نژاد" {3} تاختند و همهء سرزمین آنها را زورگیری (غصب) کردند ، و از همان هنگام برای واژهء "خدا" ، مینوئی (معنائی) نادرست را جایگزین مینوی (معنی) "سومریان ایرانی نژاد" برای "خدا" نمودند ، و خدا را دارای رفتارها و صفاتی انسانی شناساندند ؛ برداشت نادرستی که تا به امروز پابرجا مانده است . "خدا" از دیدگاه "سومریان ایرانی نژاد" که "مزداپرست" {4} بودند ، گرایش خودکار سرشت (طبیعت) به برپاسازی "ترازش" (تعادل) در خودش (طبیعت) بوده است . از دیدگاه "سومریان ایرانی نژاد" ، هنگامیکه ترازش (تعادل) در بخشی از سرشت (طبیعت) ، برای گاهبازه ای (مدتی) کوتاه برهم می خورد ؛ این گرایش ، خود بخود به کنش در می آید ، و ترازش (تعادل) را دوباره در آن بخش از سرشت (طبیعت) برپا می کند . این گرایش ، یک چم (یک قانون) سرشتی (طبیعی) است که از آغاز جهان (از هنگام انفجار بزرگ یا همان بیگ بنگ) تا به امروز ، بر جهان سرشتی (طبیعی) فرمانروائی کرده است . همین گرایش سرشت بوده است که پدید آورندهء گسترش و فرگشت (تکامل) سرشت (طبیعت) شده است.
در این میان ، "بایدی کار" (وظیفهء) انسان ، آنست که خود را با این گرایش پایه ای سرشت (طبیعت) هماهنگ سازد ، و در راه ترازش (تعادل) ، که همان دادگری (عدل گستری) و "ترازش گرائی" (تعادل گرائی) است ، گام بردارد . ولی پیش نیاز دادگری (عدل گستری) و "ترازش گرائی" (تعادل گرائی) ، شناخت "داد" (عدل) و "ترازش" (تعادل) است که با پژوهش کردن در زمینهء دانش های سرشتی (علوم طبیعی) همچون زیست شناسی ، اکولوژی و ... و دانشهای همایه ای (اجتماعی) همچون "تاریخ" ، "پیش از تاریخ" ، "سودآورش" (اقتصاد) و ... بدست خواهد آمد .
پایابراین (بنابراین) شدنی (ممکن) نیست که از یک مزدا پرست در هنگام نیایش (دعا) بشنوید که بگوید : "خدایا به من کمک کن" ، یا "خدایا به من تندرستی بده" ؛ چون از دیدگاه یک مزداپرست ، "خدا" به کسی کمک نمی کند ، بلکه این انسان ها هستند که با هماهنگ کردن خود با "خدا" ، هم به خود ، هم به دیگران ، و هم به سرشت (طبیعت) یاری می رسانند . مینوئی (معنائی) که مزداپرستان برای "خدا" بدست داده اند (ارائه داده اند) ، امروزه پایهء "انسانگرائی" (اومانیسم) {5}{6} نیز می باشد.
در میان انسانها می توان انسانهای برونانه (واقعا) "خداپرست" یا همان انسانهای برونانه (واقعا) "دادگر" (عادل) و "ترازشگرا" (تعادل گرا) را یافت که در راستای گسترش دادن "داد" (عدل) و "ترازش" (تعادل) در همایه های (جوامع) انسانی می کوشند.
در این میان میتوان گفت که "اهریمن" ، فز (جمع) همهء آدم های نادادگر و ستمگر و نا ترازشگرا در هر گاهبرش (مقطع زمانی) است . در پایان باید بگویم که اگر "خدا" پدیده ای سرتاسر (تماما) سرشتی (طبیعی) است ، "اهریمن" پدیده ای سرتاسر انسانی است ؛ چون در سرشت (طبیعت) ، نادادگری و ستم و ناترازش (عدم تعادل) را نمی توان یافت.
گسترده گوئی (توضیح) بیشتر:
{1}
https://en.wikipedia.org/wiki/Sargon_of_Akkad
{2}
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B...
{3}
سومریان ، ایرانی نژادهائی بودند که پس از دست یافتن به فرهنگ نوسنگی درپیرامون سال 11000 پ.م. در "تپه آسیاب" و سپس در "گنج دره" (هر دو در نزدیکی های شهر امروزی کرمانشاه)، و بواژگانی دیگر دست یافتن به فناوری های "کشاورزی" "دامپروری" و "خانه سازی" ، و رهائی یافتن از شکار کردن جانوران کوهستان ، و جمع آوری گیاهان خوراکی و خودروی کوهستان ؛ و بواژگانی دیگر رهائی یافتن از وابستگی به کوهستان ، از پیرامون سال 8000 پ.م. برای بهره برداری از آمادگی (استعداد) بالای میاندورود "دجله-فرات" در کشاورزی ، از میانهء زاگرس به این سرزمین نوبومروی (مهاجرت) کردند . آنها سپس در آنجا برای نخستین بار در جهان ، در پیرامون سال 5350 پ.م. به فرهنگ "مس – سنگی" ، و در پیرامون سال 3800 پ.م. به فرهنگ "برنز" دست یافتند . همچنین باید گفت که سومریان از سال 4000 پ.م. خود را در "بلند دشت (فلات) ایران" ، "کوهستان زاگرس" ، میاندورود "کرخه کارون" ، "گیلان و مازندران" ، میاندورود "کورا-ارس" ، و سرزمین "پونت – خزر" (لینک 1) گسترش دادند ؛ و پادشاهی های کوچک وبزرگ فراوانی را پدید آوردند (لینکهای 2و3و4).
1
https://en.wikipedia.org/wiki/Pontic%E2%80%93Ca...
2
https://en.wikipedia.org/wiki/Uruk
۱.۳k
۱۶ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.