زن فقیری که خانواده کوچکی داشت با یک برنامه رادیویی تماس

زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد.

مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد.

آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.

وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد.

منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟

زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می برد.
دیدگاه ها (۲)

🌬 ریسمانی که پاره شود را می توان گره زد ولی همیشه یک گره باق...

🌬 انسانها آفریده شده اندکه دوست داشته شوند؛وسایل و اشیا ساخت...

مشکل از جایی شروع شد ؛که گفتند زن باید خانه دارِ خوبی باشد ،...

یه سین سالهاستکه به هفت سین دلاموناضافه شدهسلامتےرفقاےمجازیک...

در شهر شلوغ و سرد "بی‌رحمی"، مردی میانسال به نام "نوید" زندگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط