خبر آمد تو ازمن سیری

خبر آمد ڪہ تو ازمن سیری
شاید از دستِ دلم دل گیری

من فدایِ تو چرا رنجیدی
چہ بدی از دلِ زارم دیدی

باورت هست ڪہ زارت هستم
تا نفس هست ڪنـارت هستم
دیدگاه ها (۹)

شالت تمام شد ،بافتم ...نمی دانم چند گره دارداما ...هر بار که...

هرچند که چشمان تو بینا نبود در بر منهمه جا در حال تماشای تو ...

حالا جدای از اینکه این دوتا موضوع چه ارتباطی با هم دارن، بمب...

کاش میشد هیچکس تنها نبودکاش میشد دیدنت رویا نبودگفته بودی با...

بمان در سینه ام ز آنجا که هم جانی و جانانینفس میگیرم از بویت...

رؤیای وصل

روانی منP52

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط