هنرمند کوچولوی من

لوسی :خشبختم
کوک :به همچنین
لوسی :خواهر منو ناراحت نکنی هااااا
کوک: نه این چه حرفیه
ات: بسه. خاله رزی کجاس
لوسی :پیش اسب هاس
ات: اها خب بهش سلام برسون ما یه چند ساعت دیگه میایم پیشتون
لوسی : باشه
بعد با کوک میرن تو خونه
کوک: اررر چه نقاشی های قشنگی به دیواره
ات: آره اینارو بابابزرگم کشیده
ات میبرتش و بقیه جا ها رو نشونش میده

ات: بیا چمدون رو باز کنیم
کوک: باشه
ات :وایسا چمدون ابیه کو نگو جا گذاشتیم
کوک :آره جا گذاشتیم
ات: بدبخت شدیم
کوک :چرا مگه چی توش بود
ات: پتو
کوک :خب مگه یکی اینجا نیست
ات: چرا هست و یکیه تو قرار شد رو کاناپه بخوابی
هوا هم سرده. یا من نباید پتو نکشم رو یا تو
کوک. اشکال نداره مپ پتو نمیخام
ات : آخه نمیشه که
کوک: حالا ول کن تا شب یه کاری میکنیم
ات: باشه پس پاشو بریم پیش خاله رزی
کوک : باشه
ات : وایسا تا آماده بشم
دیدگاه ها (۲)

بک بدید 5 بک میدم آب ننه آخه چرا تو انقدر کیوت بانی🐰🐰

وان پیس

هنرمند کوچولوی من

هنرمن کوچولوی من

هنرمند کوچولوی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط