هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

...
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

#سعدی
#گل
#جمعه_موعود
#هزار #جهد #سر #عشق #پوشش #آتش #میسر #جوش #هوش #اول #دل #سپردن #شمایل #دیدن #صبر #هوش #حکایت #دهان #گوش #جان #نصیحت #مردم #دیده #جمعه #پاییز #آذر
#flowers
#flower
دیدگاه ها (۰)

...دمید صبح تجلی به جان شتاب کنیدز سردسیر جهان رو به آفتاب ک...

...گلهای کوکب نگران نیستند که چگونه شکوفه خواهند داد و چه سر...

...ای کشتی شکسته که پهلو گرفته‌ایبر گو چرا تو دست به پهلو گر...

...ﮔﺮه اﻓﺘﺎده ﺑﻪ ﻛﺎرم ﺑﻪ ﻓﺪای ﺳﺮ ﺗﻮﺳﺮو ﺳﺎﻣﺎن ﻛﻪ ﻧﺪارم ﺑﻪ ﻓﺪا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط