تو زندگی من
#تو زندگی من
تعداد دفعههایی که دلم شکست و غصهدار شدم و نشستم به خودخوری
خیلی زیاد بود!
شاید بیشتر از داشتن روزای خوب و حسهای خوب و خوشی از تهِ دل،
از این روزای نحسِ عجیب داشتم!
یا شایدم چون همیشه غم پررنگتره، اینجوری به نظرم میرسید!
یه جاهایی خودم کوتاهی کردم
برای تلاشی که بیرونم ببره از اون منجلاب غصه و نابودی!
شاید هم یه روزایی میخواستم زودتر خوب شم و استقبال کنم از سرخوشی
اما جونی نداشتم!
روحی ازم باقی نمونده بود!
ولی وقتی خواستم،
تونستم که این حال رو تغییر بدم!
این روندِ کسلکنندهیِ بدقلق رو، تبدیل کنم به یه سرخوشی مختصر!
به یه لبخند از تهِ دل و وجود!
نمیگم همیشه،
اما میگم اکثر اوقات من برندهی این کشمکش بودم!
امیدوارم همیشه خواستنها تبدیل به تونستنها و برنده شدنها باشه!
تعداد دفعههایی که دلم شکست و غصهدار شدم و نشستم به خودخوری
خیلی زیاد بود!
شاید بیشتر از داشتن روزای خوب و حسهای خوب و خوشی از تهِ دل،
از این روزای نحسِ عجیب داشتم!
یا شایدم چون همیشه غم پررنگتره، اینجوری به نظرم میرسید!
یه جاهایی خودم کوتاهی کردم
برای تلاشی که بیرونم ببره از اون منجلاب غصه و نابودی!
شاید هم یه روزایی میخواستم زودتر خوب شم و استقبال کنم از سرخوشی
اما جونی نداشتم!
روحی ازم باقی نمونده بود!
ولی وقتی خواستم،
تونستم که این حال رو تغییر بدم!
این روندِ کسلکنندهیِ بدقلق رو، تبدیل کنم به یه سرخوشی مختصر!
به یه لبخند از تهِ دل و وجود!
نمیگم همیشه،
اما میگم اکثر اوقات من برندهی این کشمکش بودم!
امیدوارم همیشه خواستنها تبدیل به تونستنها و برنده شدنها باشه!
۳۸.۱k
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.