دستی بنه از روی کرم بر ضربانم

*
دستی بنه از روی کَرَم بر ضربانم
تا خون به.. به.. بیرون نزند از شریانم

با یاد تو از دور پُر از حرفم و حالا
بند آمده از دیدن روی تو زبانم

کوتاه بکن فاصله ی لعنتی ات را
بگذار به دستان تو خود را برسانم

آنقدر که گفتم به فدایت بشوم تا...
تردید نکن ؛ درد تو افتاده به جانم

نفرینِ خداوند بر این ترس که نگذاشت
تا ماشه ی این اسلحه ام را بچکانم

هرچند رسیدن به تو رؤیاست ولیکن
رؤیای قشنگی ست اگر زنده بمانم

#کاوه_احمدزاده
دیدگاه ها (۱)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط