گاهی ادای رفتن در می آوری

گاهی ادای رفتن در می آوری !
فقط خودت میدانی که
چمدانت خالیست و
پایت نای رفتن و
دلت قصد کندن ندارد
ادای رفتن در می آوری
بلکه دستی
از آستین درآید و
دودستی بازویت را بچسبد و بگوید
بمان !
و
تو چقدر به شنیدنش محتاجی ...
گاهی ادای رفتنی ها را در می آوری
بلکه به خودت
ثابت کنی
کسی خواهان ماندنت هست هنوز
و اما...
با چمدان خالی و
پای بی اراده و
دل جامانده
کجا میشود رفت ؟؟
کجا ...؟
دیدگاه ها (۳)

با بوسه ای، تمامی ناگفته هایم را درمی یابی ..

بهتـر نیستخودت بمـانیدستم را دور گردنت حلقه کنم به چشمانت زُ...

موقعی که میرفتی،رفتنت رو تماشا کردم تا آخرش..میدونستم برنمیگ...

دلخور نباش!تمامیِ آدم ها،یک روزیکجارنگ میبازند و عوض میشوند....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط