فکرم را میخوانی

فکرم را میخوانی....
احساسم را میدانی!!
و لبهایم را بلدی!
مرا از بَری،
با آغوشم آشنایی و رویایم کار چشم های توست!
با دست هایم رفیق،
با پاهایم همراه،
و کنج دلم خانه ی توست!
انگار زندگی ام حوض آبی رنگی ست
که ♡تو باید هر لحظه در آن تن بشویی!
پیراهنت را که به باد دادی!
مرا بپوش!
که از اینجایش را...
تو بدانی،
من؛
و خدا کافی ست!
غیرت شاعرانه یعنی...
تو تن بشوی
تا عاشقت چشم های خدا را هم ببندد!،
دیدگاه ها (۱)

تـوخصوصی ترین نیاز منی که در گلــویمبا سیـلی سکوت سـرخ نگه ا...

عشـــــــق یعنینفست بند یڪی باشد و بسنگهـــت جــز بــه یڪـــ...

نبودنت ... ماتمی ست ؛که هر صبح سرِ ساعتِ دلتنگیاز آسمان دلم ...

ﻣﻦ ﻫﻨوزﮔﺎﻫﯽﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢﺻﺪﺍﯾﺖ...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط