جمعه باور میکند تنهایی ام را
جمعه باور میکند تنهایی ام را
هم صدا با غصه هم آوایی ام را
جمعه خالی جای او در قاب عکسم
می کشد نقش غم همپایی ام را
می زند بر سینه زخم کهنه ای را
کرده کم این زخم ها بینایی ام را
جمعه روزی تلخ بود از روز آغاز
غصه از من می برد پویایی ام را
میروم مسجد ولی قلبم سیاه است
ای دل از من برده ای رؤیایی ام را
شرح حال مرد تنها را نخواندی
جمعه کرده خوب تر زندانی ام را
وصف عرفان جمعه ها کمرنگ گشته
جمعه باور می کند تنهایی ام را
─┅─═ঊঈ❤ ️ঊঈ═─┅─
هم صدا با غصه هم آوایی ام را
جمعه خالی جای او در قاب عکسم
می کشد نقش غم همپایی ام را
می زند بر سینه زخم کهنه ای را
کرده کم این زخم ها بینایی ام را
جمعه روزی تلخ بود از روز آغاز
غصه از من می برد پویایی ام را
میروم مسجد ولی قلبم سیاه است
ای دل از من برده ای رؤیایی ام را
شرح حال مرد تنها را نخواندی
جمعه کرده خوب تر زندانی ام را
وصف عرفان جمعه ها کمرنگ گشته
جمعه باور می کند تنهایی ام را
─┅─═ঊঈ❤ ️ঊঈ═─┅─
- ۹۵۵
- ۱۹ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط