عشق مافیایی p۸

یهو دید من مرد تهیونگه که بایه دختره نشسته
(علامت دوست دختر تهیونگ$)
$تهیونگ این کیه
ات : تهیونگ این کیه
تهیونگ: ات تت‌ یونا ااا
بهتون توضیح میدم لطفا وایسید
ات یدونه سیلی زد به تهیونگ واز دوستام خدایی کردم وبا پای پیاده به سمت خونه حرکت که دیدم یه پسر با ماشین بهم بوش میزنه ومیگه خوشگله سوارشو بریم یه دوری بزنیم آنقدر بهش محل ندادم که از ماشین پیاده من که کاراته باز بود وپاهام زدم دهنشو ترکوندم وگفت یه بار دیگه نزدیکم بشی د..یک کوچولوت از جاش میکنم فهمیدی
دیدگاه ها (۲)

ادامه پارت ۷

نظرتون رو در مورد نقاشیهای بگید

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط