پارت
پارت³
ویو ات
بلخره بعد ۲۰ مین رسیدم مدرسه که دیدم سوها جلوی در مدرسه پارک کرد و پیاده شد و در رو برام باز کرد و چون جلوی در پله داشت دستم رو گرفت و من صورتم رو آوردم بالا و به آخرین پله رسیدم که دستم رو ول کردم سوها همش داشت نگاهم میکرد از وقتی که دیدتم همش نگاهش به من بود
ات: میتونی بری
سوها: مواظب خودتون باشید(یه تعظیم کوتاهی هم کرد)
ات: سرم رو گرفتم بالا و مثل مدل ها راه میرفتم دامنم خیلی کوتاه بود بخاژر همین همه پسرا منو نگاه میکردن و دهنشون باز بود که یه دختری رو دیدم وایییییی خداااااا چه کیوته داخل دلش
رفتم دفتر که دیدم همه معلم ها و مدیر و ناظم... نگاهشون به منه
من هم یه تعظیم کوچیک کردم
ات: من کیم ات هستم
علامت مدیر: "
"او پس ات تویی چقدر خوشگلی
ات: میشه بگین که کلاس من کجاست(سرد)
" آره اون پله رو مستقیم برو و آخرین کلاس سمت راست کلاست هست
ات: ممنونم یه تعظیم کوچیک
ویو ات
بلخره بعد ۲۰ مین رسیدم مدرسه که دیدم سوها جلوی در مدرسه پارک کرد و پیاده شد و در رو برام باز کرد و چون جلوی در پله داشت دستم رو گرفت و من صورتم رو آوردم بالا و به آخرین پله رسیدم که دستم رو ول کردم سوها همش داشت نگاهم میکرد از وقتی که دیدتم همش نگاهش به من بود
ات: میتونی بری
سوها: مواظب خودتون باشید(یه تعظیم کوتاهی هم کرد)
ات: سرم رو گرفتم بالا و مثل مدل ها راه میرفتم دامنم خیلی کوتاه بود بخاژر همین همه پسرا منو نگاه میکردن و دهنشون باز بود که یه دختری رو دیدم وایییییی خداااااا چه کیوته داخل دلش
رفتم دفتر که دیدم همه معلم ها و مدیر و ناظم... نگاهشون به منه
من هم یه تعظیم کوچیک کردم
ات: من کیم ات هستم
علامت مدیر: "
"او پس ات تویی چقدر خوشگلی
ات: میشه بگین که کلاس من کجاست(سرد)
" آره اون پله رو مستقیم برو و آخرین کلاس سمت راست کلاست هست
ات: ممنونم یه تعظیم کوچیک
- ۳.۸k
- ۲۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط