تو را در خیالم به آغوش میکشم

تو را در خیالم به آغوش میکشم
دستهایم را آنقدر محکم دور نبودنت میپیچم
که بودن خیالی ات را در خودم حل کنم
خاطراتت بی اختیار از چشم هایم
روی گونه هایم سرازیر می شود
تلخی دلتنگی ات را
یا بوسیدن لبهای سرخت شیرین میکنم
نفسهایم در سینه دوباره پر میشود
از عطر مست کننده تنت
و حالا این منم،
منم که جا مانده بعد از تو

مثل رودی که خشک شده و خواب در آغوش گرفتن
دوباره آب را میبیند
مثل درختی که قطع شده و خواب در آغوش گرفتن
ریشه اش را میبیند
شاید بگویی دیوانه ام
یا خودم را به دیوانگی زده ام 🤍
اما چاره دیگری جز این ندارم...🦋💞🦋

گجن غمسیز کدرسیز اولسون اورگیمین بندی🫂

#saharshehim💖

#عاشقانه
#عزیزترینم
دیدگاه ها (۰)

پاسخی درخور پیچیدگی موی تو نیستمی کشد کار من از فکر تو آخر ب...

لبت نـه گـوید و پیداست مـی‌گـوید دلت آریکه اینسان دشمنی ، یع...

عشق ویرانــــگر او در دلــم اردو زده استهرچه من قلب هدف را ن...

یک ثانیه میبینمت، یک سال درگیرمهر اتفاق نادری کوتاه میافتد.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط